از این نقطه نظر استان ها و مناطق کشور با سه عملکرد فراملی، ملی ـ منطقهای و استانی تفکیک و مشخص میشوند.
بسیاری از مناطق محروم کشور ما در جوار مرزهای ما قرار دارند. چنان شکافی هم میتواند منجر به تضعیف هویت ملی شود و هم امنیت کشور را به خطر اندازد، از این روی توجه به آن ها در اولویت قرار دارد. از سویی، اگر مناطق محروم مرزی در جوار کشورهایی قرار داشته باشند که چه از طریق رسانههای این کشورها و چه از طریق مسافرت های مختلف با آنان در تعامل باشند، بخشی از نیازهای فرهنگی خود را از طریق آن ها برطرف میسازند. این وضع در مورد مناطق محروم ساحلی جنوب کشور ما صدق میکند. ولی مناطق محروم مرزی کشور هنگامی که در کنار کشوری قرار داشته باشند که از توان زایش فرهنگی امروزین برخوردار نیست با وضعیت بحرانیتری روبرو هستند و از این روی در اولویت توجه قرار میگیرند. این مهم شامل حال استان های غربی و شرقی کشور ما میشود. مناطق محروم هنگامی که در همسایگی خود با تمایلات تجزیه طلبانه روبرو هستند، وضع بحرانی را نشان میدهند.
بیشک اگر توسعه در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در این مناطق ایران به گونهای باشد که آنان خود را در وضعیتی مطلوبتر از اقوام خود در آن سوی مرزها ببینند، تمایلات تجزیه طلبانه رشد نخواهد یافت.
مناطق غربی ما از این بحران رنج میبرند. برنامهریزی منطقهای در بخش اجتماعی و فرهنگی به دو حوزه امور زیربنایی و امور استان ها تقسیم شده است.
در امور زیربنایی به برنامه های مشارکت، ارتباطات و آموزش در همه سطوح خرد، میانه و کلان اجتماعیـ فرهنگی پرداخته تا مباحث مربوط به مردم سالاری را به عنوان اصلیترین زیرساخت های توسعه پایدار در تمام ابعاد تحقق بخشد.
همچنین راهکارهای توجه به فرهنگ ها و جوامع منطقهای در عین حفظ هویت و انسجام ملی، تقویت سرمایههای انسانی، اجتماعی و فرهنگی، تشکیل و گسترش سازمان های غیردولتی، برخورداری از رسانههای مستقل بومی، پاسخگویی دولت به شهروندان مناطق محلی از طریق رسانهها، توجه به افکار عمومی محلی و پژوهش های بیطرفانه و علمی مبتنی بر آن، و استفاده از اوقات فراغت برای کارهای داوطلبانه و مردمی، از شرایط تحقق عینی مردم سالاری است که در برنامهریزی آمایش سرزمین در بخش اجتماعی و فرهنگی مدنظر قرار گرفته است.
در بخش امور استان ها، هر استان برحسب برخورداری از امکانات اجتماعی و فرهنگی در نظر گرفته شده است.
دفتر اطلاعرسانی مرکز پژوهشها، فعالیتهای آمایش سرزمین در 6 سطح انجام مطالعات، تدوین قواعد، مدیریت ، تدوین برنامهها، اجرای برنامهها و ارزشیابی فعالیتهای آمایش سرزمین، از یکدیگر قابل تجزیه و تفکیک کرده است که به نظر میرسد از 6 مرحله یاد شده در ایران طی 36 سال اخیر فقط سه فعالیت مطالعه، تدوین قواعد و مدیریت آمایش سرزمین انجام شده و طبق تحقیقات اقدام قابل توجهی در زمینههای تدوین و اجرای برنامههای آمایش سرزمین و فعالیتهای ارزشیابی آن انجام نشده است.
دستیابى به توسعه متعادل با روش هاى متداول کنونى که دولت بار اصلى توسعه را به دوش مى کشد اگر غیرمحتمل نباشد در حالتى خوش بینانه بدون آمایش سرزمین امرى طولانى و زمان بر خواهد بود.
تجربه برنامه ریزى بخشى و سیاست محرومیت زدایى به شیوه کنونى که عدم تعادل هاى موجود و گسترش شکاف روزافزون میان مناطق توسعه یافته و کمتر توسعه یافته کشور را به دنبال داشته است، روشن ترین دلیل بر ناکارآمدى این روش ها است.
گرچه نقطه روشن، ایجاد مرکز ملى آمایش توسط سازمان مدیریت و برنامه ریزى است، اما جاى تردیدى نیست که دولت و اعتبارات دولتى همچنان نقش محورى در فرآیند توسعه خواهند داشت، که این نقش مى بایست جهتى دوسویه داشته باشد، بدین معنى که دولت با کاهش تدریجى نقش خود در مناطق توسعه یافته از یک سو و با سرمایه گذارى در زیرساخت هاى اساسى در مناطق کمتر توسعه یافته، بستر توسعه را آماده کند واز سوى دیگر با برقرارى تسهیلاتى که با مکانیزم هاى ساده و فارغ از پیچیدگى هاى بوروکراتیک کنونى، در اختیار متقاضیان راه اندازى واحدهاى تولیدى در این مناطق قرار گیرد، زمینه جلب مشارکت هاى مردمى و بخش هاى غیردولتى و شرکت هاى دولتى را در این مناطق فراهم آورد.
سازوکار آمایش سرزمین شیوه مناسبى براى رسیدن به این هدف است.
وجود برخى اعتراضات و نارضایتى ها از نحوه تخصیص بودجه در سطح کشور و بى عدالتى خواندن نحوه تخصیص آن ناشى از عدم توجه به اهمیت آمایش سرزمین است.
در واقع تمام فعالیت هاى عمرانى و رفاهى باید براساس آمایش سرزمین انجام گیرد. اقداماتى نظیر احداث جاده، بیمارستان، کارخانجات و... همه براساس معیارهاى استاندارد، می تواند زمینه هر نوع اعتراض حتى فعالیت هاى سیاسى و تبلیغاتى بعضى از گروه هاى متقاضى شرکت در ساختار قدرت در کشور را به منظور رسیدن به اهداف سیاسى بگیرد. چراکه هر اقدام رفاهى بر مبناى آمایش سرزمین پاسخگویى هر شبهه اى در تخصیص منابع خواهد بود.
دراین مقاله شناخت آمایش سرزمین و اهداف آمایش سرزمین کارکردهاى آمایش سرزمین در کاهش فقر و محرومیت مورد بررسى قرارگرفته و اثرات آن بر جنبه هاى اجتماعى و فرهنگى و امنیت اقتصادى مورد تجزیه و تحلیل قرار مى گیرد.
باید گفت، شاخص هاى فقر و محرومیت ملى و منطقه اى با یکدیگر ارتباط متقابل دارند و تنها با دیدگاه سیستمى مى توان آن را به طور همه جانبه مورد بررسى قرار داد، ضمن آن که اثرات و کارکردهاى برنامه ریزى آمایش سرزمین در کاهش شاخص هاى ترکیبى فقر و محرومیت ملى و منطقه اى و امنیت اقتصادى بر کسى پوشیده نیست.
در حقیقت، اهمیت مسئله برنامه ریزى آمایش سرزمین یا برنامه ریزى فضایى، مقوله اى است که بر آن تأکید شده است و برخى جوانب مهم این گونه برنامه ریزى معرفى شد و در واقع کسانى که معتقدند جهان از سه نوع عدم تعادل میان شمال ـ جنوب، ثروتمندان و تهیدستان و انسان و طبیعت رنج مى برد،پاسخ قانع کننده خود را بهتر است در برنامه ریزى آمایش سرزمین جست وجو کنند.
در حقیقت مى توان دریافت که با اجراى برنامه ریزى فضایى، از سطح بین المللى تا سطوح محلى مى توان به این گونه عدم تعادل ها خاتمه داد.
یعنى در حقیقت فقر و محرومیت ملى و منطقه اى را کاهش داد، به علاوه از طریق برنامه ریزى فضایى هم روستاها و هم شهرها از بند فقر و محرومیت رها خواهند شد در غیر این صورت، تأکید بر برنامه ریزى بخشى و عدم توجه به اجراى برنامه ریزى فضایى، علاوه بر این که تنگناهایى را براى روستاها پدید مى آورد، باعث مى شود که مردمان مناطق حاشیه اى و به خصوص روستائیان به سوى قطب ها و شهرهاى بزرگ مهاجرت کنند و چون شهرها نیز ظرفیت پذیرش تمامى افراد مناطق حاشیه اى و روستایى را نخواهند داشت، بنابراین بروز مسائل گوناگون شهرى نظیر حاشیه نشینى در جوار شهرهاى بزرگ، آلودگى هوا و نیز دور از واقعیت نخواهند بود و عدم تعادل فضایى همچنان برقرار خواهد ماند.
بر این اساس که توجه به سیاست هاى کلان آمایش سرزمین ضرورت مى یابد.
محسن بهرامی