کد خبر: ۴۴۱۸۷۸
تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۳:۴۲ 15 June 2017

نمی دانم زندگی شهری بهتر است، یا زندگی عشایر! نمی دانم ما حزب اللهی تریم، یا آنها؟ عشایر در دل طبیعت زندگی می کنند… همواره با خطرات گوناگونی دست و پنجه نرم می کنند و این مبارزه، از آنها طلای خالصی می سازد

محمد جواد شریفی فر/ زمانی جچت الاسلام پناهیان می گفت: «طبیعت‌گرایی در اصل، کار اهالی «معنویت و دیانت» است. دین انسان را از لذائذ غیر طبیعی که سطحی هستند، منع می‌کند تا به لذات عمیق در «طبیعت» برسد

نمی دانم زندگی شهری بهتر است، یا زندگی عشایر! نمی دانم ما حزب اللهی تریم، یا آنها؟!

عشایر در دل طبیعت زندگی می کنند… همواره با خطرات گوناگونی دست و پنجه نرم می کنند و این مبارزه، از آنها طلای خالصی می سازد و زنگارشان را می گیرد.

یکی از آنها که معلم هم بود از خودش می گفت، از درگیری هایش با پلنگ و جانوران وحشی، از شکار کبک، از پیاده روی های طاقت فرسا، از غذای نان و پیازش، از تدریس زیر آفتاب و… توانایی عشایر را که می دیدی فوق العاده بود… انگار خودشان یک جامعه کامل بودند و به هیچ انسان دیگری و به هیچ واسطه ای نیاز نداشتند؛ قرص و محکم… خودشان همه کارشان را می کردند؛ مستقلِ مستقل!

و در آن طبیعت، که به نظرم خلقت بی واسطه خداست، چه قدر خدایی شده بودند و از همه چیز بریده بودند؛ و فقط خدا را در اطراف خود می دیدند

طبیعت گردی، محملی برای دل کندن از داشته هاست… از همه چیز، که فقط تویی این کوه و جنگل و خدا!!

انگار اتفاقی نبوده که بسیاری از پیامبران چوپان بوده اند؛ در این طبیعت و با این استقلال، تو اگر هم نخواهی، به خدا نزدیکتر می شوی!

اما ما چه می کنیم؟

به خودم که نگاه می کنم می بینم زندگی شهری من را به شدت در قید تعلقات گوناگون نگه داشته و از آن حس رهایی و وارستگی اهل کوه و کوچ ،در من خبری نیست. هیچ کاری بلد نیستم، و چه قدر به کتاب و مسجد و دوستان و… ام دل بسته ام!

از کتاب خواندن در چارچوب اتاق بدم آمد! به خودم گفتم که تو اینجا نشسته ای و کتاب می خوانی، ولی خلقت را نمی بینی! راحت زندگی را سر می کنی و به خودت مقداری سختی نمی دهی و پایت را روی پایت انداخته ای و حالا انتظار داری که به خدا نزدیک شوی؟!

نمی دانم، فکر می کنم حتی همین اتاق هم و همین زندگی راحت، مدرنیته ای است که ما را به خودش مشغول کرده و از زندگی باز داشته است.

پس از چند روز زندگی با مردمان کوه و دشت و مقایسه سبک زندگی ما (مردم کلان شهرها) و آنها، فکر می کنم ارتباط با طبیعت حلقه مفقوده مهم زندگی شهری است، همان که اگر نباشد ارتباط با خدایمان هم در پیچ و تاب زندگی شهری آنطور که باید باشد، نیست

 

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار